یاداشت؛
پنج دهه خیانت و جنایت داعشیهای دهه شصت
به گزارش خبرنگار سیاسی رودبار ما، بسیاری از مردم در سالهای اول انقلاب شاهد بودند که اعضای گروهک تروریستی منافقین مثل داعش امروز، چگونه مردم عادی را فقط به صرف اینکه چادر به سر داشتند و یا حزب الهی بودند به طرز وحشیانهای به خاک و خون میکشاندند.
سال ۱۳۶۷ رجوی با تحریک صدام و به منظور تأثیرگذاری بر روند جنگ، با فراخوان هواداران فراری خود از کشورهای مختلف و با پیوستن تعدادی زیادی از زندانیان فراری که طی سالهای قبل مورد رأفت نظام اسلامی قرار گرفته و آزاد شده بودند، دست به اجرای سه عملیات نظامی نسبتا گسترده با نامهای آفتاب (۸فروردین۶۷، فکه)، چلچراغ (۲۸خرداد۱۳۶۷، مهران) و فروغ جاویدان (۳مرداد۱۳۶۷، کرمانشاه) زد و در خلال این حملات تعدادی زیادی از مردم و نیروهای نظامی به شهادت رسیدند.
عملیات چلچراغ
پس از آن که منافقین توانستند خوشخدمتی خود را به صدام نشان دهند، در ۲۸خرداد ۱۳۶۷ از مرز ایران عبور کرده و شهر مهران که پس از چندبار تبادل بین نیروهای ایرانی و عراقی متروکه و خالی از سکنه شده بود و ارتفاعات اطراف آن را تصرف کردند. منافقین در این عملیات از نیروهای بومی خود که خراسانی بودند به عنوان خطشکن بهره بردند. لباس نیروهای خطشکن آنان، لباس نیروهای ارتش جمهوری اسلامی بود؛ چرا که اولین سد در مقابل آنها نیروهای ارتشی لشکر ۷۷ خراسان بودند؛ لذا برای استفاده از اصل غافلگیری چنین تاکتیکی را انتخاب کردند. پس از سه روز نیروهای عراقی منطقه را ترک کرده و عقبنشینی کردند و نیروهای منافقین را در منطقه جایگزین کردند. منافقین در منطقهای وسیع حضور داشتند. این وسعت به اندازه شهرستان مهران و ارتفاعات مهم اطراف آن مانند «قلاویزان»و در ادامه تا مناطق حاشیهای شهرهای سومار، قصرشیرین، کرند غرب و حتی اسلامآباد غرب به صورت پراکنده بود.
منافقین در شهر مهران با دعوت از خبرگزاریهای خارجی دست به راهاندازی یک برنامه بزرگ تبلیغاتی زدند و سرکرده این فرقه تروریستی پس از عملیات، مدعی شد که وقتی در یک عملیات، شهری تصرف میشود، بنابراین دسترسی به تهران مشکل نخواهد بود. از این رو شعار «امروز مهران، فردا تهران» را سر دادند. تا اینکه در عملیات مرصاد تمام این مناطق یاد شده در دو استان کرمانشاه و ایلام پاکسازی شد و منافقین از منطقه رانده شدند.
از ۲۸خرداد ۱۳۶۷ تا زمان آغاز عملیات فروغ جاویدان از سوی منافقین و بخصوص در روزهای آخر مانده به عملیات فروغ جاویدان، کشور شاهد درگیریهای پراکنده منافقین با مردم و یا با نیروهای نظامی بود. عملیاتهای تپهزنی (هدف قرار دادن ایستگاهها وپاسگاههای مرزی) خمپارهزنی به پادگانها و شهرها، و عملیات دستبرد (حمله محدود به داخل مواضع دشمن، برای اجرای ماموریت ویژه و بدون قصد نگهداری زمین)، از نمونه اقدامات منافقین در این محدوده زمانی است.
شمارش جنایات منافقین بسیار وقتگیر است اما تنها یک عدد میتواند گویای جنایت، خیانت و خباثت سازمان مجاهدین باشد و آن عدد ۱۷ هزار است، یعنی تعداد مردم کشورمان که به دست منافقین به شهادت رسیدند. انسان تنها در یک چنین مجموعه کثیفی میتواند به این حد از پَستی برسد که با یک بمبگذاری یک باره قاتل جان هفتاد و دو نفر شود.
ترور انسانهای آزادمردی همچون شهیدان بهشتی، باهنر، رجایی، مطهری و غیره که هر یک نخبگان برجستهای بودند که حضورشان میتوانست این کشور را خیلی زودتر از اینها به رشد و پیشرفت برساند و مردم را از لحاظ مادی و معنوی رشد دهند و کشوری بسازند که آمال و آرزوی همه مردم دنیا شود، یکی دیگر از جنایات سازمان کثیف مجاهدین خلق است.
جنایاتی که از ابتدای انقلاب آغاز شده و تاکنون نیز ادامه داشته است. اقداماتی در سطح بینالمللی در جهت تحریم هر چه بیشتر ایران برای وارد آوردن فشار به مردم ایران از جمله دیگر جنایات منافقین است.
زمانی که دردهای جانبازان اعصاب و روان را میبینیم، زمانی که خس خس نفس کشیدن مردم سردشت و سایر شهرهایی که توسط صدام بمباران شیمیایی شدند را میشنویم، زمانی که اشکهای چشمان دختربچه مبتلا به بیماری پروانهای را میبینیم یاد جنایات منافقین میافتیم، یاد این گروهک شیطانی.
کودک بیمار پروانهای که درد زخمهایش امان را از او گرفتهاند به دلیل آن که داروی او تحت تحریم قرار گرفته است چه گناهی دارد که باید به خاطر تلاش منافقین و خائنین برای تحریم دارو، درد بکشد. خندهدار است که کسانی که چندین دهه است ثابت کردهاند جان و مال مردم برایشان ارزشی ندارد، دم از این میزنند که میخواهند برای مردم آرامش و آسایش به همراه بیاورند.
نویسنده: زینب پورحیدر
انتهای خبر/