یک جهادگر اینگونه روایت میکند؛
هلال احمر میعادگاهی برای کمک به همنوعان
به گزارش خبرنگار پایگاه تحلیلی خبری 《رودبار ما》؛ هلال احمر مملو از انسانهایی است که کار خود را با چاشنی عشق به همنوع انجام میدهند و عامل ماندگاری خود در این سازمان را عاشقی و میل به خدمت میدانند.
۱۸ تا ۲۴ اردیبهشتماه بنام هفته هلال احمر نامگذاری شده است، سازمانی بین المللی که با هدف تسکین آلام انسانی از حوادث و پیشرفت بهداشت عمومی تشکیل شده است.
سازمانی مملو از انسانهای عاشق خدمت به مردم که در سوانح مختلف در کنار سایر ارگانها درخط مقدم میایستند تا حافظ جان مردم باشند، مردمانی که بیمنت و داوطلبانه راه در این گام گذاشته اند و لباسهای سفید و قرمزهایشان در هر نقطهای نماد آرامش حضورشان برای امدادرسانی است.
از امدادگری که صحبت میکند، اشک میریزد و احساس میکنی که سبک میشود. انگار او را فقط و فقط برای امداد و جهدگری در این عرصه آفریدهاند. یکی از بهترین مدیران اخلاق در بین مدیران رودبار جنوب است که پنج سال است که به صورت مستمر با هلال احمر همکاری نموده است و دو سال هم مدیر شعبه هلال احمر شهرستان رودبار جنوب است.
از دیدگاه همه شهروندان یکی از مدیرانی است که ادب را در رفتار و کردار به نهایت رسانده است. تلاشگری و تکاپو در عین آرامش از صفات جالب و ستودنی او محسوب میشود. حضور در جمعیت را بالاترین افتخار عمرش میداند. داستان زندگی علی روهنده با جمعیت هلال احمر حکایتها دارد، که در زیر به گوشهای بسنده کردهایم:
رودبار ما: در ابتدا خودتان را معرفی کنید.
علی روهنده هستم، متولد اول مردادماه ۱۳۶۶ در روستای ابوذریه شهرستان رودبار جنوب.
رودبار ما: چند سال است که عضو جمعیت هلال احمر شدهاید؟
قریب به پنج سال است که با هلالاحمر همکاری دارم ولی به عنوان مدیر شعبه دو سال هست که به مردم شهرستانهای رودبار جنوب و جازموریان خدمت میکنم.
رودبار ما: به غیر از کار داوطلبانه در جمعیت هلال احمر آیا فعالیت دیگری هم دارید؟
بله بنده قریب ۱۴ سال است که در گروههای جهادی فعالیتهایی مانند مددکاری و شناسایی بیماران و فرستادن برای درمان. سازندگی، فرهنگی و فضای مجازی به عنوان جهادگر به مردم عزیز شهرستان رودبار جنوب خدمت مردم عزیز شهرم هستم .درحال حاضر دو گروه جهادی دارم و فرمانده گردان امدادی رودبار نیز هستم.
رودبار ما: دارای چند فرزند هستید و نظر خانودهتان نسبتبه فعالیتهای شما چیست؟
سه فرزند پسر دارم و خانوادهام همیشه نقش مهمی در فعالیتها و زندگی جهادی بنده داشته و دارند.
رودبار ما: از خاطرات خوب و بدتان در مسیر کمک به دیگران بگویید.
بهترین خاطره بنده کمکی بود که به یک بیمار قلبی کردیم که در آمبولانس اورژانس گیر پشت پل شکسته روستای رحمتآباد جازموریان گیر کرده بودند،که با وجود حجم زیاد آب به آب زدیم و فرماندار شهرستان هم در این ماموریت ما رو همراهی کرد و آن شب پنج بیمار اورژانسی را از آب رد کردیم.
تلخ ترین خاطره، نجات جان پیره زن چوپان گرفتار در سیل بود که بعد از چند ساعت عملیات نفسگیر انجام شد بعد از رساندن به خشکی پیره زن چوپان به خاطر تلف شدن دامهایش گریه وزاری زیادی داشت.
یک خاطره ای هم دارم خیلی تلخه ولی در عین حال برام شیرینه.
یه پیره مرد بود قند خونش بالا زده بود و انگشتان پایش قطع شده بودند و توانایی راه رفتن نداشت چند هفته بود زمینگیر بود و ما یک ویلچر برایش بردیم بعد از ۲۵ روز بالاخره توانست به زمین کشاورزی خودش سر بزنه و بعد از هشت روز متاسفانه فوت کرد.
فرزندانش نقل میکردند هروقت بچههای هلال احمر رادیدید تشکر کنید من را به آخرین آرزوهایم رساندند.
رودبار ما: چرا هلال احمر را انتخاب کردید؟
همیشه در زندگیام افرادی که از جان خود، همسر، فرزند، پدر و مادر میگذرند و برای رضای خدا و نجات جان مردم فعالیت میکنند ستایش میکردم و میکنم چه رزمندگان، چه آتش نشانان و چه هلال احمریها.
رودبار ما: تا حالا شده از کاری که انجام میدهید خسته و دلزده شوید؟
روز به روز عشقم به کارم بیشتر میشود، خدا را شکر تا به حال از کارم دلزده نشدهام، و آرزو دارم پایان این ماموریت شهادت باشد.
رودبار ما: چه توصیهای به افرادی دارید که قصد ورود به هلال احمر را دارند؟
توصیه من به کسانی که دوست دارند وارد هلال احمر شوند این است که اگر دنبال پول و مادیات هستند نیایند، اما اگر عاشق خدا و کمک به مردم هستن بسم الله، چون تا عاشق نباشی نمیتوانی جهادگر باشی.
رودبار ما: توصیف شما از هلال احمر چیست؟
الگوی هلال احمریها حضرت علی علیهالسلام است که همه خوبی رفاه وآسایش را برای مردم خود میخواهند وحاضراند از آسایش خود بزنند تا به مردم خدمتی کنند، هلال احمر در واقع جایگاه پاکترین انسانها است که برای خدمت به مردم خود انگیزهای الهی دارند.
رودبار ما: چشم انداز آینده کاری خود را چگونه میبینید؟
چه در هلال و چه بیرون از هلال تا خدا جان به ما داده کمک به مردم میکنیم.
رودبار ما: کار شما به نجات جان آدمها گره خورده، آیا حضور در این عملیاتها روی شما تاثیراتی هم داشته؟
مرگ و زندگی دست خداست، از وقتی وارد هلال احمر شدم موارد زیادی را به چشم دیدم، به عنوان مثال در تصادفات جادهای همه فکر میکنند تصادف برای دیگران است نه برای خودشان و این که آدم از ثانیه دیگر خودش خبر ندارد، با دیدن این مسائل به نوعی آرامتر شدم و بیشتر با خدا مانوس شدم، البته اکثر افردی که در هلال احمر هستند این تجربه را دارند.
انتهای خبر/پورحیدر