خیابانهای شهر معطر به شمیم عطر شهادت؛
خزان جنوب کرمان با بوی پیراهن سردار بینشان بهاری شد
به گزارش خبرنگار رودبار ما، چند سالی است که با فرارسیدن ایام فاطمیه شهر و روستاهای سراسر ایران عطرآگین به بوی شهید گمنام میشود، مردم جنوب کرمان نیز این سعادت را داشتند تا پرستوهای عاشق را به آغوش بکشند، همان پرستوهای که با ورود خود فضای شهر را به بوی شهادت عطرآگین کردند.
بدون نام و نشان در سکوهای قهرمانی ایستادند، پس از سالها به وطن خود بازگشتند تا بار دیگر خیابانهای شهر معطر به شمیم عطر شهدا شود.
فقط چند استخوان و یک پلاک ،تنها راه آرام یافتن دل غمگین و بی تاب پدر و مادری، همسر و فرزندان است که بوی پیراهن یوسفشان سالها است آنها را آواره کوچه، خیابانها کرده است.
حال نمیدانیم این فرزندان غیور که جانانه از میهن اسلامی دفاع کردند و امنیت و آسایش را برایمان به ارمغان آوردند از کدام شهر و روستای ایران سرفراز هستند، نمیدانیم کدام مادر، پدر، برادر و خواهر این شهدا چشم انتظار آنان هستند.
یکی از این شهداء میهمان مردم رودبار جنوب بود، مردم این شهرستان زن و مرد از ساعتها قبل منتظر میهمان خوشنام خود بودند، زنها برای مادری کردن برای شهید خوشنام از ساعتها قبل از شروع مراسم استقبال به میدان کشاورز شهرستان رودبار آمده بودند و گروهی از آنها با دود کردن اسپند و سبد گل منتظر میهمان خوشنام شهر بودند.
چشمها خیره به جاده، بلندگو ذکر شهید گمنام سر میداد و خیل جمعیت به هم میپیوست تا دریایی شود در تلاطم نیلگون کشتی نجات، تا اینکه انتظار به سرآمد و لحظه موعود فرارسید و عطر عاشقان شهادت و مردانگی در خیل جمعیت پیچید و هیچکس سر از پا نمیشناخت و سعی در رسیدن به تابوت داشتند و در این راه از یکدیگر سبقت میگرفتند.
عشق، ایثار و انتظار در هم پیچیده و چه احساس قشنگی در وجود ساده این مردم دیار نخل و آفتاب نقش بسته بود، اما در عمق نگاهشان غم غریبی موج میزد.
شهر با حضور شهید خوشنام عطرآگین شد و مردم پیکر این شهید گمنام تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس را با استقبال باشکوه خود از میدان کشاورز به سمت مصلی بزرگ شهرستان بر شانههای خود تشییع کردند.
پدران و مادران در استقبالی بینظیر ایثار و شهادت را در گمنامی روزهای شجاعت و شهادت در آغوش کشیدند و اشک فراق از دیدگانشان جاری شد.
امروز در واقع بهار به سرزمین خزان رودبار جنوب چون نسیمی وزیدن گرفت و شهر عطرآگین تربت پاک شهید خوشنام شد، آمده بود تا یادآور عزیزانی باشد که مردانه از وجودشان گذشتند تا ما بمانیم. جنوب کرمان در آخرین روزهای پاییز با این گل پرپر بهاری شد.
بعد از استقبال در مصلی بزرگ شهرستان کاروان راهی شد تا روستاها را یکی پس از دیگری عطرآگین کند و دستی بر سر مردمان زحمتکش روستایی بکشد، آنان که با کار و کوشش و تلاش در سربلندی ایران عزیز عرق جبین میریزند.
روستائیانی از جنس صداقت و سادگی، آنان که در جنگ صف اول بودند و در اقتصاد نیز پیشتاز هستند. روستای گز سردی با مردمی مؤمن و معتقد کنار جاده به انتظار ایستاده بودند تا بر مقام شامخ این شهیدان سر تعظیم فرود آورند.
شهدای خوشنام شهر به شهر و روستا به روستا ایران و جنوب کرمان رفتند تا به شهر شهیدپرور جازموریان رسیدند و چه استقبال باشکوهی، خیابان شهدای گمنام جازموریان مملو از جمعیت بود، چشمان کودکان بر دستان پدر و مادرانی بود، که تابوت شهید را بدرقه میکرد و سیل جمعیتی که عاشقانه تک لاله گمنام را در بر گرفته بودند که بگویند شما همیشه در قلب ما جای دارید.
هنوز همسران و فرزندانی چشم به راه این جادهاند تا مسافر روزهای دلتنگیشان از راه برسد؛ چه غمانگیز بود وقتی همسر شهید جواد خانهگیر تنها شهید جاویدالاثر شهرستان رودبار جنوب میگفت تنها خبری که میتواند مرا خوشحال کند خبر آمدن همسرم است تا پایانبخش سالها انتظار من و فرزندانم باشد.
و فرزند شهیدی که میگفت: کمرم شکست وقتی مجری گفت فرزندان شهدا قبر پدرتان را در آغوش بگیرید و با آنها نجوا کنید.
براساس برنامهریزی این شهید گمنام پس از اینکه درهفت نقطه رودبار و جازموریان توسط مردم مورد استقبال و تشییع قرار گرفت، برای خاکسپاری به شهرستان جیرفت منتقل شد.
به امید روزی که جاده انتظار همسر تنها شهید جاویدالاثر شهرستان رودبار جنوب باشد مسافری که دور از وطن است و چشمان منتظر با در آغوش گرفتن پیکر پاک عزیزانشان آرام و قرار گیرد.
انتهای خبر/پورحیدر